دیروز روی یه تخته پاره با یه ذغال نم خورده نوشتم :
ورود ممنوع حتی شما دوست عزیز !
به دلیل تعمیرات فنی این بت خونه تا عشوه و کرشمه بعدی تعطیل می باشد.
بعد اونو با ۳ تا میخ طویله کوبوندم به در قلبم٫ یه نفس راحت کشیدم رفتم سراغ مغزم...