بی عرضه !!!

چندی پیش در میان جمع خاله زنکی دوستان نشسته و همی گپ میزدیم ْ در این میان یکی از

دوستان شریفه با حالتی همچون هلوی پوسیده و لحنی اکنده از غصه رو به ما کرده و بسی غر زده

و ناله های جان گداز سر می داد که ای وای  خسته شدیم از بس ما را همچون اسب گاری به کار وا

داشته اند ...ای وای خسته شدیم از بس ساییدیم !

به ناگاه همه شریفه ها یکصدا زبان شکایت گشودند که ما هم نیز !!!

ما که نیز !در حال خویشتن سیر مینمودیم و سخنان این گران باران را که همچون لطیفه ای شیرین که

گوش ما را نوازش میداد به گوش جان نیوش میکردیم و تبسمی نا بخردانه از روی نادانی سر داده و در

دل اندکی برای این فلک زدگان افسوس میخوردیم !

درمیان این نوسانات  و ایجاد موج های پی در پی که در  اثر خشم در ایشان ایجاد شده بود فریادی

عظیم ما را به خود اورد بدین مضمون :که ای دخترکا ! تو چه میکنی؟؟؟

ما نیز نگاهی به اطراف  نمودیم و با خرسندی و غرور تمام بگفتیم : هیچ !!!

که نا گاه همگان سکوت کردند و با چشمانی از حدقه در امده که لحظه ای مرا به یاد مرداب های پر از

قورباغه انداخته...پرسیدند که چگونه؟؟؟

ما هم که اوضاع را بر وفق مراد دیده بادی به غبغب انداخته و شروع به بیان چگونگی حالات کرده که

چگونه است که ما هیچ گاه تا به حال خانه تکانی نداشته ایم...

 

دو روز بعد !

همچنان که لمیده بودیم و داشتیم چیزی کوفت میکردیم ! به نا گاه ه ه چشممان به یاداشتی خورد که

گوشه ای افتاده بود ما هم بسی فضول ! رفته با اشتیاق تمام باز کرده و خوندیم

کوزت عزیز صبح بخیر!

تا چند روز دیگه قوم مغول جهت بازدید به سوی ما گسیل میشوند تا جایی میتونی خونه را برق بنداز

ما نیز چند روز دیگر با مهمان ها باز میگردیم!

قر بانت : ننه

...

خدا نصیب هیچ بنی بشر بی عرضه و بی دست و پا نکند که مجبور باشد خونه ننه قمر را به تنهایی

پاکسازی کند!

بماند که چقدر شست پا درون چشممان رفت و چقدر به ناگاه پرتاب شده و شکستیم... سخن کوتاه

کنیم:

در این میان  بسی به خود تف و لعن میفرستادیم که ای خاک کاهو بر سرت فضول اخه به تو چه که

هر چی میبینی بخونی و **** که لختی احساسی عجیب در ما پدیدار گشته .....!

همچنان دستمالی را که از بس ساییده بودیم و به رنگ ... در امده بود در دست داشتیم به ناگاه در

خود لرزیدیم ؟؟؟؟؟

با خود اندیشیدیم که شاید شور عشق است که این چنین ما را به وجد اورده و بسی خوشحال بودیم

که ما هم در این هیجانات اسیر شدیم!!! همچنان لرزش بیشتر میشد لحظه ای اندیشیدم که چگونه؟

که ناگاه پرتاب شده و همچون ... بر زمین نقش بستیم!

 

 

نکات:

۱ :هیچ گاه مغرور نشوید و به هیچ کس نخندید

۲:فضول نباشید

۳:مراقب اتصالی یخچالتان باشید تا هیچ گاه عاشق نشوید

توصیه ها را جدی بگیرید حتی شما دوست عزیز !!!

نظرات 10 + ارسال نظر
ژ یگولو دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:08 ق.ظ

سلاممممممممممممممم نیمفا جان عزیز...

چه عجب تصمیم گرفته و عزمتان را جزم نموده اید و آپیدن نموده اید...و بسی ما را خوشحال گردانیده اید...ایولللللللل...

اخه دختر خوب...چرا مواظب خودت نیستی تو؟؟؟
ای بابا..
خوشحالم بوده عاشق شده...:دی
عجب عاشقیی خدایی...

ولی چه نامردایی بودنا..اخه تنها تنها...
این ننه اخرت هنوزم دارم بهش میخندم..عجب امضا باحالی داشت این نامهه...

ژس حسابی و شدیدا خسته نباشی کزت جان عاشق یخچال...:دی

مواظب خودتم بیشتر باش...
زود زودم بیا اژ کن دلم واست میتنگه...

افرین..فعلا...

مهسا مامان ملودی دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:12 ب.ظ

سلام عزیزم خسته نباشی دستت درد نکنه که خونه رو تمیز کردی اینجا که نه حال و هوای عید رو داره و نه من حوصله.بگذریم خیلی خوشحالم که بعد از کلی وقت آپ کردی.روی ماهتو میبوسم پیشاپیش عید رو هم بهت تبریک میگم و واست آرزوی بهترین ها رو دارم.

نیاز دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:58 ب.ظ

سال نو مبارک عزیزم...شاد باشی...

ژ یگولو یکشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:28 ب.ظ

سلامممممممممممم نیمفا جان...

کجایییی تو باز غیبت زده چند روزه نیستی؟؟؟

بیها دیگه...اااا...گریههههههه..ناراحن...

منتظر نوشته های خوشگلت هستم و بیشتر از اون خودت...

ژ یگولو دوشنبه 13 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:32 ب.ظ

سلاممممممممممممممممممممممممممممممممم...

کجایییییییییییییییییییییییییی تو نیمفا اخه...

بابا دلمو پوسید..چرا اینقده نیستی اخه..چرا نمیای..

نگرانتم..کجایی تو؟؟

حالت خوبه؟؟

زود بیا..منتظرتما..خیلی زیاد...

ژ یگولو یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:05 ب.ظ

سلاممممممممم نیمفای عزیز...

خوبی؟؟؟

چند وقته ازت خبری نیست عزیز...

خیلی نگرانتم...کاش هر جا هستی حالت خوب باشه...

علی و سحر چهارشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:47 ب.ظ http://raghsmarg.mihanblog.com

سلام
کلبه جالبی دارین
موفق و سر بلمند باشی به کلبه سیاسی من و سحر جونم هم سری بزنین ممنون
راستی شما اگر خواستین ما را لینک بدین بگین تا منم شما را لینک بدم کلبه ما رقص مرگه

علی و سحر چهارشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:48 ب.ظ http://raghsmarg.mihanblog.com

سلام
کلبه جالبی دارین
موفق و سر بلمند باشی به کلبه سیاسی من و سحر جونم هم سری بزنین ممنون
راستی شما اگر خواستین ما را لینک بدین بگین تا منم شما را لینک بدم کلبه ما رقص مرگه

احسان چهارشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:53 ب.ظ http://ino-jedi-begir.blogsky.com

عجب تعمییر کار خوشگلی بوده ...

پت پنج‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:07 ب.ظ http://chocoholic.persianblog.com

یعنی بعد از این همه مدت من اولم؟!
ایووووووووووول!
خونه تکونی که دیگه تموم شد..... بیا از ماجراهای بعدش بگو!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد